تولدم مبارک!!!
یکسال دیگر گذشت.
روزها یکی پس از دیگری، مرا ترک کردند و راهی دیار خاطره شدند.
اتفاقات خوب، بد… دوستی ها، دشمنی ها… خنده ها، گریه ها… همه و همه سری زدند به من در این سال!
دشنه ی بی وفایی و خصومت، بارها پیکر احساسم را مجروح کرد… .
.
اما به هر حال این سال هم گذشت… شاید زیباتر از همیشه!
حالا که به عقب برمیگردم… حالا که در دقایق پایانی این سال هستم و به روزهای سپری شده می اندیشم… احساس می کنم که همه چیز خوب بوده… حسرت چیزی را نمی خورم… از چیزی ناراحت نیستم… دوست ندارم به عقب برگردم که اشتباهی را جبران کنم… خوشحالم!
آنها که چشمانم را بارانی کردند، بخشیدم… دیگر دلم ابری نیست!
از خزان بی وفایی ها گذشتم… تا همیشه بهاری بمانم!
دستهایی را که قصد آزردنم را داشتند، به گرمی فشردم تا از خزان کینه رها شوم!
به آنها که دوستشان داشتم، گوهر مهرم را نثار کردم تا همیشه غنی بمانم از عشق!
من هر روز کوشیدم، طرحی از لبخندم را به قاب نگاه دیگران هدیه کنم تا سهم کوچکی داشته باشم در شاد بودنشان!
من تمام تلاشم را کردم! نمی دانم چقدر موفق بودم… اما حداقل خوشحالم که برای خوب بودن کوشیدم!
این دفتر را هم می بندم و به صندوقچه ی خاطره ها می سپارم.
دفتر جدیدی پیش رویم آرام آرام باز می شود…
می خواهم دفتر جدیدم را پر کنم از شکوفه های عشق و ترانه های مهر…
چه کسی می داند چند دفتر دیگر در انتظار اوست؟!
دوستای گلم سلام، کیک تولدی که میبینید آماده ای هست که دوست مهربونم سورپرایزم کردند خداروشکر میکنم بابت تمام نعمتهاش، دوستای خوبی که سر راهم قرار داد، خانواده عزیزم و همه کسانیکه تو این یک سال در حال خوب من نقش داشتند، سپاس هستی را که هستی🙇🏻🙇🏻🙇🏻
...